Kamsara's Reviews > عدالت: کار درست کدام است؟
عدالت: کار درست کدام است؟
by
by
کتابی بسیار جذاب و خواندنی از مایکل سندل فیلسوفِ سیاسی دانشگاه هاروارد که کلاسهای پرجمعیت و پر بار او مشهور است، کلاسهایی که علیرغم تعداد زیاد دانشجو، بخوبی از طرف استاد کنترل می شود و با مباحثی شیرین و جذاب بر غنای علمی دانشجویان می افزاید، قابل توجۀ پاره ای از اساتیدِ داخلی که چون قابلیت و سوادِ بحث با دانشجویان را ندارند همواره خواهانِ کلاسی بی سروصدا و ساکت هستند، هر چند که حفظِ موقعیتِ شغلی نیز در این آشفته بازار مزید برعلت شده است
سندل با طرح کردن پرسش هایی، گفتمانِ فایده گرایی را به چالش می کشد، گفتمانی که توسطِ جرمی بنتام پایه گذاری شد و توسطِ استوارت میل به تکامل رسید
از طرفِ دیگر سندل علاقه و احترام خود به کانت را نمی تواند مخفی کند و او را یکی از پرقدرت ترین و پرنفوذترین فیلسوفان عصر حاضر می داند و معتقد است که پاسخ های کانت، کلِ فلسفۀ اخلاق و سیاست را تحت تاثیر قرار داده است
سندل در این کتاب با پیش کشیدنِ موضوعاتی مانند عدالت و بیعدالتی، برابری و نابرابری، حقوق فردی و خیرهمگانی و... میکوشد برای بسیاری از پرسش ها، پاسخی مناسب بیابد
و با وادار کردنِ دانشجویان به تفکرِ انتقادی، سعی در القای این مفهوم دارد که دانشجویان آگاه باشند که چرا چنین می اندیشند
به عقیدۀ سندل، همیشه امکانِ تعریفِ حقوق و تکالیف، بدون طرح مسائل مهم اخلاقی، وجود ندارد ، حتی اگر وجود داشته باشد ممکن است مطلوب نباشد
سندل همچنین معتقد است که هر کسی وقتی می تواند به کشور خود و تاریخش افتخار کند که از پذیرش و انتقالِ گذشتۀ تاریخی کشورش به زمان حال و حمل بار اخلاقی همراه آن سرباز نزند و اگرفرضا چند دهه قبل، سیاستمدارانِ کشورش در حقِ مردم کشور دیگری اجحافی روا داشته اند، برعهدۀ مردمِ کنونی است که از مردمِ کشور موردِ ظلم قرار گرفته عذر خواهی کنند، هرچند مردمانِ معاصر در آن خطاکاری، نقشی نداشته اند
چهارده جلسه از کلاسهای درسی سندل را در سایت زیر می یابید
http://goo.gl/4x9grC
از متن کتاب:
در شهروندیِ موردِ نظر ارسطو، زنان مشروعیت نداشتند و همینطور بردگان، ارسطو معتقد بود که طبیعتِ آنها مناسبِ شهروندی نیست
برده داری در آمریکا در سال 1865 برچیده شد و زنان آمریکا در سال 1920 حق رای بدست آوردند، اما استمرارِ این بی عدالتی ارسطو را تبرئه نمی کند
بین درستکاری به خاطر درستکاری، و درستکاری به خاطر کسب سود تفاوت هست، اولی یک موضوعِ اصولی است و دومی یک موضعِ مصلحتی
زندگی در جوامع مردمسالار سرشار از اختلاف نظر درباره درست و نادرست، عدالت و بیعدالتی است. برخی طرفدار حق سقط جنیناند و برخی دیگر این کار را قتل میدانند. برخی بر این باورند که عدالت حکم میکند از ثروتمندان به نفع مستمندان مالیات بگیریم، ولی برخی دیگر عقیده دارند که مالیات گرفتن از پولی که افراد با تلاش خود به دست میآورند درست نیست
ارسطو به ما میآموزد که عدالت به معنای این است که هر فردی آنچه را شایسته است، به دست آورد
و برای تعیین این که چه کسی سزاوار چه چیزی است، باید معلوم کنیم که کدام فضیلتها سزاوار افتخار و پاداشاند
ارسطو می گوید که بدون اندیشیدن درباره مطلوب ترین شیوۀ زندگی، نمیتوانیم بفهمیم که چه قانونی عادلانه است، به نظر او، قانون نمیتواند در برابر مسائل مربوط به شیوۀ درست زندگی بیطرف باشد
سندل با طرح کردن پرسش هایی، گفتمانِ فایده گرایی را به چالش می کشد، گفتمانی که توسطِ جرمی بنتام پایه گذاری شد و توسطِ استوارت میل به تکامل رسید
از طرفِ دیگر سندل علاقه و احترام خود به کانت را نمی تواند مخفی کند و او را یکی از پرقدرت ترین و پرنفوذترین فیلسوفان عصر حاضر می داند و معتقد است که پاسخ های کانت، کلِ فلسفۀ اخلاق و سیاست را تحت تاثیر قرار داده است
سندل در این کتاب با پیش کشیدنِ موضوعاتی مانند عدالت و بیعدالتی، برابری و نابرابری، حقوق فردی و خیرهمگانی و... میکوشد برای بسیاری از پرسش ها، پاسخی مناسب بیابد
و با وادار کردنِ دانشجویان به تفکرِ انتقادی، سعی در القای این مفهوم دارد که دانشجویان آگاه باشند که چرا چنین می اندیشند
به عقیدۀ سندل، همیشه امکانِ تعریفِ حقوق و تکالیف، بدون طرح مسائل مهم اخلاقی، وجود ندارد ، حتی اگر وجود داشته باشد ممکن است مطلوب نباشد
سندل همچنین معتقد است که هر کسی وقتی می تواند به کشور خود و تاریخش افتخار کند که از پذیرش و انتقالِ گذشتۀ تاریخی کشورش به زمان حال و حمل بار اخلاقی همراه آن سرباز نزند و اگرفرضا چند دهه قبل، سیاستمدارانِ کشورش در حقِ مردم کشور دیگری اجحافی روا داشته اند، برعهدۀ مردمِ کنونی است که از مردمِ کشور موردِ ظلم قرار گرفته عذر خواهی کنند، هرچند مردمانِ معاصر در آن خطاکاری، نقشی نداشته اند
چهارده جلسه از کلاسهای درسی سندل را در سایت زیر می یابید
http://goo.gl/4x9grC
از متن کتاب:
در شهروندیِ موردِ نظر ارسطو، زنان مشروعیت نداشتند و همینطور بردگان، ارسطو معتقد بود که طبیعتِ آنها مناسبِ شهروندی نیست
برده داری در آمریکا در سال 1865 برچیده شد و زنان آمریکا در سال 1920 حق رای بدست آوردند، اما استمرارِ این بی عدالتی ارسطو را تبرئه نمی کند
بین درستکاری به خاطر درستکاری، و درستکاری به خاطر کسب سود تفاوت هست، اولی یک موضوعِ اصولی است و دومی یک موضعِ مصلحتی
زندگی در جوامع مردمسالار سرشار از اختلاف نظر درباره درست و نادرست، عدالت و بیعدالتی است. برخی طرفدار حق سقط جنیناند و برخی دیگر این کار را قتل میدانند. برخی بر این باورند که عدالت حکم میکند از ثروتمندان به نفع مستمندان مالیات بگیریم، ولی برخی دیگر عقیده دارند که مالیات گرفتن از پولی که افراد با تلاش خود به دست میآورند درست نیست
ارسطو به ما میآموزد که عدالت به معنای این است که هر فردی آنچه را شایسته است، به دست آورد
و برای تعیین این که چه کسی سزاوار چه چیزی است، باید معلوم کنیم که کدام فضیلتها سزاوار افتخار و پاداشاند
ارسطو می گوید که بدون اندیشیدن درباره مطلوب ترین شیوۀ زندگی، نمیتوانیم بفهمیم که چه قانونی عادلانه است، به نظر او، قانون نمیتواند در برابر مسائل مربوط به شیوۀ درست زندگی بیطرف باشد
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
عدالت.
Sign In »
Reading Progress
November 28, 2018
– Shelved as:
to-read
November 28, 2018
– Shelved
December 16, 2018
–
Started Reading
Finished Reading