Jump to ratings and reviews
Rate this book

رضا قاسمی: در گفت‌وگویی بلند با محمد عبدی

Rate this book
همنوایی شبانۀ ارکستر چوب‌ها در ابتدای دهۀ هشتاد به یک حادثۀ ادبی بدل شد که نام نویسنده‌اش، رضا قاسمی، را به عنوان یکی از چهره‌های ماندگار ادبیات ایران تثبیت کرد.

در این گفت‌وگوی بلند که طی چند نوبت در پاریس انجام شده است، او از این رمان و دیگر آثارش، جادوی ادبیات، و خلق هنری می‌گوید، دربارۀ زندگی و کودکی‌اش می‌شنویم و در ادامه از تجربیاتش در زمینۀ تئاتر و موسیقی می‌خوانیم.

137 pages, Paperback

First published August 1, 2021

About the author

رضا قاسمی

12 books592 followers
English: Reza Ghassemi

رضا قاسمی در ۱۰ دی ماه ۱۳۲۸ در اصفهان به دنیا آمد اما اصلیت جنوبی دارد. اولین اثر او نمایشنامه کسوف بود که در ۱۸ سالگی نوشت و دو سال بعد در دانشگاه تهران به روی صحنه برد. در سال ۱۳۵۵ جایزه اول «تلویزیون ملی ایران» برای بهترین نمایشنامه به اثر او چو ضحاک شد بر جهان شهریار تعلق گرفت. پس از انقلاب به کارگردانی نمایشنامه‌هایش پرداخت. نویسندگی و کارگردانی سه نمایشنامه اتاق تمشیت، ماهان کوشیار و معمای ماهیار معمار حاصل فعالیت او در دوره پس از انقلاب بود. اما شرایط کار برایش سخت شد و در سال ۱۳۶۵ ترک وطن گفت و از آن زمان در فرانسه زندگی می‌کند.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
30 (28%)
4 stars
45 (42%)
3 stars
21 (19%)
2 stars
8 (7%)
1 star
3 (2%)
Displaying 1 - 29 of 29 reviews
Profile Image for Behzad.
536 reviews105 followers
August 15, 2021
یکی از بهترین گفتگوهایی که خونده ام تا به حال.
در مورد زندگی عجیب و غریب و پر از خوش شانسی و بد شانسی رضا قاسمی؛ و حضورش در چند تا هنر، و کیفیت بودنش، و کارهای جالبی که در تئاتر کرده، و تأثیری که از موسیقی گرفته، و اینکه چرا در نهایت اومده سمت نوشتن و رمان، و الان کجای این جهان رنگارنگ هنر قرار داره.
مصاحبه کننده خوب میپرسه و روده درازی نمیکنه و از رضا قاسمی جلو نمیزنه. همه چیز به جاست، و تنها کاستی کتاب کوتاه بودنشه.
رضا قاسمی فلسفه ش رو دربارۀ رمان، و دربارۀ نوشتن میگه، و نیز دربارۀ نقش آموزش و غریزه در نوشتن.
خاطراتش رو با شهرام ناظری و باقی بزرگان موسیقی بازگو میکنه، و از کارگاه نمایش و نعلبندیان و تجربه های اجراییش میگه، و از سوسن تسلیمی میگه، و از اینکه چرا رفت از ایران و چرا موند.

کتاب کوتاه و بسیار خواندنی ای است برای دوستداران گفتگو، یا رضا قاسمی، یا ادبیات، یا زندگی.
Profile Image for محمد یوسفی‌شیرازی.
Author 5 books201 followers
April 22, 2023

رضا قاسمی نویسنده‌ی توانا و کم‌مانندی است. شوریده‌سریِ شیرین و بی‌ریاییِ درس‌آموزی دارد که بازتاب آن را در آفریده‌های هنری‌اش می‌توان جُست. به‌گواه آنچه در این گفت‌وگو از او معلوم می‌شود، این خصلت را در هر سه زمینه‌ی هنری‌��ش، نویسندگی و نوازندگی و کارگردانی، به کار زده است. این گفت‌وگو شرحی است مختصر از زندگی رنج‌بار و پرفرازونشیب و کشاکش‌های او با تنگ‌دستی و پنجه‌درافکندن‌های او با خشک‌مقدسی و کوته‌بینی اطرافیان و همکاران و سانسورچیان؛ تقلاهایی که البته کار او را سرانجام به ترک میهن می‌کشاند و به‌این‌ترتیب، عقیم‌ماندن یکی دیگر از نبوغ‌های سرشار این آب‌وخاک رقم می‌خورد.


یکی از کارهای یگانه‌ای که رضا قاسمی کرده، بداهه‌نویسی در اینترنت بوده است که به رمان «وردی که بره‌ها می‌خوانند» منجر شده است. او خود در این گفت‌گو این ماجرا را که نمودی از ��ی‌ریایی و بی‌ادایی او است، این‌گونه وصف می‌کند:


بعد از یک مدت چرت‌وپرت‌نوشتن روی وبلاگ مثل بقیه، فکر کردم من که دارم هر شب می‌نویسم، سعی کنم همان چرت‌وپرت‌ها را یک کم فکرشده‌تر و با یک فرمی تبدیل کنم به یک رمان که بنویسیم و آنلاین منتشر کنم. کار دشواری بود. خطرکردن بود؛ برای اینکه برایت گفتم که من رمان‌ها را چطوری بارها و بارها می‌نویسم. نوزادی که متولد می‌شود، نافش را می‌برند و خون‌هایش را می‌شورند و لباس تنش می‌کنند. آن‌وقت به دیگران نشانش می‌دهند. ولی تو اینجا داری دربرابر چشم عده‌ی زیادی زایمان می‌کنی و این اصلاً منظره‌ی زیبایی نیست. اگر صحنه‌ی زایمان را دیده باشی، می‌دانی که اصلاً منظره‌ی زیبایی نیست. آن کودکی هم که به دنیا می‌آید، پر از خون و خونابه است و پوستش چروک است. اصلاً چهره‌ی مطلوبی ندارد و زیبا نیست. این یک خطر بود که من باید می‌پذیرفتم که درواقع رخت‌چرک‌هایم را هم به دیگران نشان بدهم؛ منتها این کار همیشه مستلزم این است که دیگری هم برای آدم حق حماقت قائل بشود.

خلق‌وخوی گوشه‌گزینانه‌ی او نیز از خلال بخش دیگری از این گفت‌وگو عیان می‌شود. خواندن این سطرها خالی‌ازلطف نیست و احتمالاً همدلی کسانی را برمی‌انگیزد:


یکی از این دوستان روی صفحه‌ی فیس‌بوک من چیز جالبی نوشته بود: «من به کسی احتیاج دارم که با خودم بشویم یک نفر و نصفی که هم تنها نباشم و هم زیادی جا نگیرد!» این درواقع آرزوی همه‌ی آدم‌ها یا بیشتر آدم‌ها است.

من آدمی هستم که در روز به چندین ساعت تنهایی احتیاج دارم. با هرکس هم که زندگی کرده‌ام، از همان اول گفته‌ام که اگر این‌جور نباشد، ما از همان ابتدا به مشکل برمی‌خوریم. خب، یک مقدار خودخواهانه است این. به‌ندرت پیش می‌آید که آدم‌هایی احتیاج داشته باشند که در روز چندین ساعت تنها باشند. برای همین هم هست که زندگی من دوره‌هایی داشته که در تنهایی مطلق بوده‌ام؛ از این نظر که با کسی در ارتباط نبوده‌ام. دوره‌هایی هم بوده که با کسی در ارتباط بوده‌ام و تا حدی که می‌شده این قانون را رعایت کرد، قانون چند ساعت تنهایی در روز را ادامه داده‌ام و هروقت هم نشده، کار به جدایی کشیده. اغلب ترجیح می‌دهم تنهای تنها باشم تا اینکه با کس دیگری باشم و نشود تنهاییِ چند ساعت در روز را داشته باشم. می‌دانم که دیگری حق دارد و همه این‌جوری نیستند. خیلی‌ها وقتی در رابطه هستند، تمام یک کسی را می‌خواهند. چون می‌دانم حق با آن‌ها است، خیلی وقت‌ها ترجیح می‌دهم تنها باشم.
Profile Image for Sareh Booyeh.
53 reviews13 followers
July 13, 2022
از خیلی سالِ پیش اسم رضا قاسمی و کتاب‌هاش رو شنیده بودم. اما هیچوقت سراغِ هیچکدوم نرفتم. این کتاب هم که چاپ شد، دلیلی برای خوندنش نداشتم. چون حس کردم حداقل باید یک کار از نویسنده رو خونده باشم، که مشتاق به خوندن مصاحبه‌ش بشم. اما به پیشنهاد یکی از دوستام بالاخره رفتم سراغش و تقریبا یک روزه تمومش کردم. آدمِ به شدت جالبی هست این رضا قاسمی. و الان به شدت هیجان دارم که رمان‌هاش رو بخونم.
Profile Image for Tahmineh Baradaran.
543 reviews126 followers
October 27, 2021
کتاب خوب ولی بد دست !..صفحاتش به سختی بازمی ماند.
حرفهای جدیدی دارد.
Profile Image for حسام آبنوس.
430 reviews297 followers
October 17, 2021
معنایی اگر باشد همینجاست
گفت وگو در مهاجرت

«یک چیزی که از همان اول نوشتن برای من روشن بود: همان موقع که من با نمایشنامه‌نویسی شروع کردم، به خودم می‌گفتم به جای اینکه نمایشنامه‌های بزرگان را بخوانم و یاد بگیرم، بروم سراغ سرچشمه. خود آن‌ها می‌رفتند سراغ کتاب مقدس ، سراغ ایلیاد و اودیسه، یعنی کتاب‌های اساسی و قدیمی خودشان و از آن سرچشمه‌ها می‌نوشیدند. یک مصاحبه خوانده بودم از برشت ـ برشت مارکسیست ـ که گفته بود اگر قرار باشد که من را در جایی حبس کنند و بگویند که فقط یک کتاب می‌توانی با خودت ببری، من کتاب مقدس را می‌برم.»

این نقل قولی از «رضا قاسمی» در کتاب گفت‌وگویی بلند با محمد عبدی است که قاسمی در آن از تجربه خود در نوشتن و مواجهه با متون کلاسیک سخن می‌گوید.

کتابی که دومین اثر از نشر بیدگل است که طی چند وقت اخیر منتشر شده و دربرگیرنده گفت‌وگوهایی با اهالی فرهنگ و هنر است. کتاب اول از این مجموعه گفت‌وگوی محمد عبدی با سوسن تسلیمی بود و این‌بار گفت‌وگو با رضا قاسمی.

گفت‌وگو، راه حلی برای درک و شناخت متقابل است و تعاریف بسیاری برای آن می‌توان ردیف کرد. تعاریفی که زوایای مختلف این رفتار انسانی را بیشتر آشکار می‌کند. یکی از اتفاقاتی که در گفت‌وگو شاهد آن هستیم مواجهه بی‌پرده و عریان با تجربه زیسته است. نسبتا می‌توان گفت در هیچ قالبی مانند گفت‌وگو نمی‌توان شاهد انتقال صریح تجربیات و همچنین تعامل باشیم. سقراط معتقد بود با گفت‌وگو سات که می‌توان به آفرینش معنا دست زد و از این منظر فواید بسیاری برای این کنش انسانی برشمرده‌اند. فهمیدن اولین و بالاترین دستاورد گفت‌وگو است که بعید است در کنش دیگری بتوان شاهدی برایش پیدا کرد.

در فضای فرهنگی نیز کتب گفت‌وگو محور (شاید بتوان لفظ تاریخ شفاهی را بر آن‌ها حمل کرد) نوعی متمایز از دیگر کتب هستند که علاوه بر اینکه مواجهه مستقیم با تجربه فردی را برای خواننده فراهم می‌کنند، در صورت امانت‌داری مولف و ناشر و همچنین عدم محافظه‌کاری راوی و همچنین سانسورهای احتمالی، سندی عینی بر یک دوره تاریخی و همچنین زیست آن زمانه است. به عبارتی در این گونه کتاب‌ها خواننده می‌تواند تصویری عینی و تجربه‌شده را از زبان فردی که دوره‌ای را از سر گذرانده مشاهده کند که در کتب تاریخی و روایت‌های رسمی تاریخ اثری از آن نیست.

کتاب «رضا قاسمی؛ در گفت‌وگویی بلند با محمد عبدی» یکی از همین نمونه‌ها است که تجربه‌های ارزشمندی در آن برای خواننده و مخاطب بیان شده که مخاطبان باید زحمت خواندن آن را بر خود هموار کنند تا این تجربه را با کمترین هزینه کسب کنند.

رضا قاسمی در فضای فرهنگی این روزها آن اندازه که به ادبیات داستانی و داستان‌نویسی شناخته می‌شود به تئاتر و موسیقی شناخته نمی‌شود. چهره‌ای که در سال‌های میانی دهه شصت کشور را ترک کرده و فعالیت ادبی خود را در سال‌هایی که خارج از کشور بوده آغاز کرده و تا قبل از آن در حوزه موسیقی و تئاتر فعالیت حرفه‌ای انجام می‌داده است.

او در این کتاب که به بخش‌های مختلفی تقسیم شده و هر بخش در یک چارچوب روشن حرکت می‌کند تجارب خود از زندگی شخصی و فعالیت‌های هنری را بازگو می‌کند. از سال‌های کودکی تا روزهای پس از مهاجرت و تنگناهایی که در آن دست و پا زده تا به موقعیت امروزش برسد.

اولین نکته‌ای که هرقدر در کتاب جلو می‌رویم توجه خواننده را به خود جلب می‌کند انفعال محمد عبدی در گفت‌وگو است. این رویه در گفت‌وگو با سوسن تسلیمی نیز به چشم می‌آمد ولی در این کتاب برجسته و پررنگ است. او در کمترین میزان چالش با قاسمی مقابل او نشسته و بیشتر انگار مشغول کسب فیض است تا یک گفت‌وگوی بلند برای ماندگار شدن در تاریخ! هرچند عبدی در مقدمه کتاب توضیح می‌دهد که این گفت‌وگو در واقع برای یک مستند تصویری از قاسمی تهیه شده و برای اینکه حرف‌ها از بین نرود در قالب کتاب به صورت کامل، پیاده و منتشر شده است.

با این وجود قاسمی، لحظاتی را روایت می‌کند که می‌تواند برای یک جوینده حاوی نکات ارزشمندی باشد. البته که این از کم‌کاری عبدی چیزی کم نمی‌کند، زیرا او باید با رعایت احترام و ادب گفت‌وگو را به سمت روشن شدن حقیقت پیش می‌برد ولی در اغلب مواقع هم‌دلی مرید و مرادگونه‌ای در او مشهود است که نشان می‌دهد علاقه‌ای به این کار نداشته و همین که توانسته با قاسمی گفت‌وگو کند برایش کفایت می‌کرده است.

حتی حجم کتاب و برخی پاسخ‌ها و رد شدن از دنباله آن‌ها نشان از این دارد که ��فت‌وگوهای تکمیلی برای به نتیجه مطلوب رساندن کتاب انجام نشده و همان گفت‌وگویی که برای مستند ویدئویی انجام شده را در این کتاب پیاده‌سازی کرده‌اند. در حالی که می‌شد گفت‌وگوهای تکمیلی به گفت‌وگوی اصلی اضافه شود تا با اثری مهم در فضای فرهنگی سال‌های پیش و پس از انقلاب و همچنین مهاجرت روبه‌رو شویم.

نکته دیگری که هم به عبدی و هم به ناشر باز می‌گردد، مسئله فهرست نام‌ها و اسامی در انتهاب کتاب است. این مشکل در کتاب «سوسن تسلیمی» نیز دیده شد که انتهای کتاب خبری از چنین فهرستی نبود و این نقهط ضعف بزرگی برای چنین آثاری است.

گذشته از این نکات، رضا قاسمی در این کتاب از تجربیاتی سخن می���گوید که برای بسیاری از جوانان و کسانی که می‌خواهند فعالیت فرهنگی داشته باشند می‌تواند مفید باشد. سخت‌کوشی و ادامه دادن راه، یکی از وجوه اصلی این کتاب است که در تمام سخنان قاسمی دیده می‌شود و بارها به مصادیق آن در زندگی‌اش اشاره می‌کند. همکاری با سوسن تسلیمی، استاد جلال ذوالفنون، شهرام ناظری، آربی اُوانسیان، پرویز پورحسینی و… و تجربیاتی که محصول این همکاری بوده در این کتاب خودنمایی می‌کند و می‌تواند راهنمای خوبی برای جوان‌ترها باشد.

انتشار کتاب «رضا قاسمی؛ در گفت‌وگوی بلند با محمد عبدی» و کتاب‌های مشابه آن را باید در روزگار تک‌گویی‌های شبکه اجتماعی‌محور به فال نیک گرفت که فضای گفت‌وگو با چهره‌های مختلف فرهنگی را برای مخاطبان فراهم می‌کنند. اثری که مواجهه لُخت خواننده با تجربه فرهنگی یک هنرمند و فرد فرهیخته را فراهم می‌کند.

منتشر شده در مجله الکترونیک واو:
https://evav.ir/%da%af%d9%81%d8%aa%e2...

بعدالتحریر: کتاب را در نشستی کوتاه می‌توان خواند، ولی من به خاطر اینکه چند کتاب را همزمان می‌خوانم دو سه روز طول کشید تمامش کنم.
Profile Image for Amir .
588 reviews38 followers
November 2, 2023
همه چیز فراهم بود که این کتاب یه کتاب گفتگوی خوب باشه. نویسنده‌ی همه‌فن‌حریف و دنیادیده. گفتگوکننده‌ی [ظاهرأ] این‌کاره و انتشارات درست و درمون. اما مصاحبه واقعا چیز فاجعه‌باری شده. نه نویسنده حال و حوصله‌ی طرح و توضیح داره و نه انگار گفتگوکننده نای حرف‌کِشی. گفتگو تو بخار عمومات و کلیات دود می‌شه و هوا می‌ره. فقر مادی نویسنده ماسیده به کار و کتاب رو هم فقیر کرده.
Profile Image for Shady(i).
129 reviews25 followers
August 1, 2022
آشنایی من با رضا قاسمی از خوانش رمان "همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها" شروع شد. نه عاشقش شدم و نه بدم اومد. اما این کتاب باعث شد علاقه‌ی من به رضا قاسمی بیشتر بشه. جدا از آشنا شدن با کارنامه‌ی کاریش و زندگی پر پیچ و خمش، به نظرم برای کسانی که علاقه‌مند به نوشتن هستند می‌تونه کمک‌ کننده باشه. درس نوشتن می‌ده بدون اینکه قصدش رو داشته باشه.
Profile Image for HAMiD.
483 reviews
July 31, 2022
کتاب را بهروز برای من آورد، چه سپاسگزارم او را
دیگر اما این است که رضا قاسمی یکی است از بی شمار آنها که به سبب اخته گی و دروغ زنی و نادانی و پافشاری بر خواستنِ ندانستن و نونشدن و پرورده شدن در اجتماعِ سرکوب و تعصب و ابتذال، راه نداشته اند و ندارند جز بیرون رفتن از بازی، تو گویی تبعید در وطن یا هجرت به ناکجا. پس بازخوانیِ گفت و گوهایی اینچنین باز هم خدشه است بر احوال و یادآوریِ زیستن در سرزمینی ست که مزد گورکن از آزادی آدمی افزون تر است
همه اش دلگیری ست گرچه
باد بسیار است و پر بسیار، یعنی این عبث جاری ست
آه! باری بس کنم دیگر
هر چه خواهی کن، تو خود دانی
گر عبث، یا هر چه باشد چند و چون
این است و جز این نیست.
مرگ گوید: هوم! چه بیهوده
زندگی می گوید: اما باز باید زیست
باید زیست
باید زیست


بیست و هفتم بود فروردین از 1401 خورشیدی گرچه تاریک
February 12, 2022
کتاب نبود. پرسشگر نتوانسته بود خوب گفت‌وگو بگیرد و از طرفی زیر تدوین هم زه زده بود. حیف از فرصتی که از کف رفت. می‌شد گفت‌وگوی تابناکی گرفت و خوب پرورش داد. عبدی بد بازی کرده بود.
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,120 followers
December 23, 2021
یه‌جایی از کتاب گریه‌ام گرفت واقعاً. رضا قاسمی می‌گه که هم خیلی بدشانس بوده (که فقط ماجرای زندگیش از کودکی تا هجده سالگی لبریز از اتفاقات عجیب و بدبختی‌های غریبه‌) و هم خیلی خوش‌شانس. عبدی هم می‌پرسه چطور خوش‌شانس بوده که جواب می‌ده وقتی که نسخه‌ای از تمام کارهایی که نوشته رو برده پيش کسی (که گویا واسطه بوده از سمت یه ناشر) مطمئن بوده که همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها چاپ‌شدنی نیست. وقتی بهش خبر می‌دن که اجازه انتشار گرفته، باورش نمی‌شده. کسی چیزی بنویسه، اثری خلق کنه، هنری داشته باشه آمیخته به نبوغ، اون وقت اینقدری انتظار انتشارش رو نداشته باشه که چنین واقعه‌ای رو خوش‌شانسی بدونه. چرا؟ عجیب نیست؟ مضحک نیست؟ آدم اگه به مصائب این آدما از بهرام بیضایی گرفته تا رضا قاسمی و نویسنده‌های مهاجر دیگه فکر کنه گمون نکنم بتونه هیچ جواب عقلانی‌ای برای وضعیتی که دارن، پیدا کنه.
Profile Image for Sarah.
125 reviews13 followers
July 23, 2022
من این کتاب رو خیلی دوست داشتم🥲 هم کلی چیز ازش یاد گرفتم، و هم بسیار لذت بردم. خوندن تجربیات رضا قاسمی برای من به شدت جذاب بود. یه جاهایی متوجه می‌شدم که دارم مسیر نویسندگی رو درست می‌رم، و بعضی جاها ایده می‌گرفتم برای پیشرفت و بهتر شدن!
به مباحث جذاب و عمیقی گریز زده شد، گرچه می‌شد بیشتر درموردشون صحبت کرد و بیشتر بهشون پرداخت.
سوال‌ها می‌تونستن خلاقانه‌تر و عمیق‌تر هم باشن، ولی با تمام این‌ها گفتگو‌ی پرباری بود‌.
انگار که من تو اتاقی که رضا قاسمی و محمد عبدی صحبت می‌کنند به عنوان شخص ثالث حضور دارم و از این گفته‌ها استفاده می‌کنم.
به طور کلی احساس می‌کنم خوندن کتاب‌هایی از این دست، هم لازمه و هم لذت‌بخش. این خیلی مفیده که تو باطن پشت آثار اون هنرمند رو ببینی! بدونی که تمام اون‌ها از چه چیزهایی سرچشمه گرفتن. یه نویسنده در یک گفتگو، می‌تونه حرف‌هایی بزنه که در کتابش فضایی برای گفتنشون پیدا نمی‌شه. حرفایی که گاها حیفه اگر نزده بمونن! این کتاب‌ها انگار فرصت گفتگو کردن با کسانی رو به ما می‌ده که در زندگی واقعی شاید هیچ‌وقت فرصت گفتگو کردن باهاشون رو پیدا نکنیم.
از طرفی این کتاب‌های گفتگو می‌تونن منگنه بشن به آثار اصلی هنرمند، و موجب درک بهترشون بشن.
Profile Image for Zahra Pakdel.
68 reviews26 followers
June 24, 2022
بسیار عالی!
اگر طرفدار رمان‌های آقای رضا قاسمی هستید پیشنهاد می‌کنم این گفتگو رو بخونید.
Profile Image for کافه ادبیات.
286 reviews102 followers
September 25, 2023
در این کتاب، رضا قاسمی، نویسنده و هنرمند ایرانی در گفت‌وگویی بلند با محمد عبدی، دیگر نویسنده ایرانی از خود و جهان داستانی‌اش می‌گوید.

درباره کتاب :

محمد عبدی، داستان‌نویس و منتقد فیلم ساکن لندن و دوست رضا قاسمی است. او در دیدارهای گاه و بیگاهی که با رضا قاسمی، نویسنده و کارگردان تئاتر و آهنگساز ایرانی در پاریس داشته، گفتگوهایی طولانی و جذاب با او درباره ادبیا و هنر و جهان داستانی اش داشته است که در این کتاب می‌خوانید. این کتاب به گفته خود عبدی «حاصل، گفت‌وگویی است راحت و صمیمی با نویسنده، کارگردان تئاتر و آهنگ‌سازی که به هیچ‌کس دیگری شباهت ندارد و اینجا طی ساعت‌ها گفت‌وگو در موقعیت‌های مختلف، بی‌پرده دربارهٔ خودش، دنیایش و نگاهش به جهان اطراف حرف می‌زند؛ از محدودیت‌های دورهٔ کودکی‌اش تا خوابیدن در خیابان در دوران دانشکده، از کار در کارگاه نمایش و اجراهای تئاتری تا آلبوم گل صدبرگ و همکاری با شهرام ناظری، از خلق همنوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها و وسواس‌هایش به هنگام نوشتن چاه بابل، تا وارد کردن کوچک‌ترین اتفاقات دنیای اطرافش به درون داستان‌ها و همین‌طور تأثیرپذیری از نویسندگان موردعلاقه‌اش.»

عبدی این کتاب را به رمانی تشبیه کرده است که با بخش‌های مختلفش که به هم پیوند می‌خورند، جهان نویسنده‌ای را می‌سازند که مهارت داستان‌گویی‌اش، اتفاقات عجیب زندگی‌اش را با دنیای شگفت انگیز داستان‌هایش پیوند می‌زند.
Profile Image for Sara  Tajdini.
38 reviews4 followers
August 20, 2021
حرف‌های رضا قاسمی واقعا ارزش خوندن و فکر کردن داره. به قول خودش، با جهانش احساس خویشاوندی کردم و البته آثارش رو هم دوست دارم. چه حیف که کم‌کاره.
Profile Image for Peyman.
97 reviews22 followers
January 13, 2022
خیلی مشتاق بودم تا با نویسنده بهترین رمان بعد از انقلاب ایران یعنی «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» آشنا بشم و به همین دلیل هم شروع کردم به خواندن این کتاب.
نقطه قوت کتاب خود رضا قاسمی که افکار و اندیشه‌های خودش را به‌سادگی و صریح بیان میکند و به نظرم نقطه‌ی ضعف کتاب خود محمد عبدی است که سواد کم او در مواجهه با رضا قاسمی خیلی تو ذوق میزند. ای کاش رضا قاسمی با یک فرد در حد و اندازه‌های خودش صحبت کرده بود تا کتاب خیلی پرمغزتر و مفیدتر می‌شد. خیلی از سوالات عبدی برای من هم بدیهی و سطحی بود چه برسه به اهل فن ادبیات و رضا قاسمی. البته از حق نگذریم کتاب سیر مصاحبه بدی ندارد و یک جور ارتباط و نظم بین فصل‌ها دیده میشود.
خلاصه که در برهوت ادبیات فارسی همین گفت‌وگوها غنیمت است که برای نسل‌های بعدی باقی بماند فقط ای کاش یک تناسبی بین مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده باشد.

پایان
Profile Image for Hana Hmp.
113 reviews31 followers
July 9, 2023
کاش یه آدم حرفه‌ای‌تر و غیرسانتی‌مانتال‌تری این مصاحبه رو انجام داده بود.
Profile Image for Peymanjafari.
184 reviews8 followers
October 19, 2022
بعد از صادق هدایت بی شک رضا قاسمی نویسنده مورد علاقه من هست
این کتاب در گفت و گو با محمد عبدی هست
و خلاصه زندگی رضا قاسمی از کودکی تا به الان هست
فعالیتش در زمینه تئاتر،موسیقی،ادبیات و رمان و…
برای علاقه مندان به رضا قاسمی بی شک کار بسیار عالیست
147 reviews
Read
September 19, 2021
1/3
اگر درباره‌ی موضوعی تجربه‌ی زیسته نداشته باشی سخت است که به عمقِ اجزاءِ آن موضوع دست‌یابی. برای هر کاری لازم است که عناصر اولیه‌ای از یک تجربه‌ی دستِ اول در کار وجود داشته باشد. مثلاً من را برای شناسایی جسدِ مادرِ همسرم برده بودند که در پاریس خودکشی کرده بود، [70] پرسیدند آیا خودش است؟ گفتم بله. یک پاکت به من دادند که اشیای همراه او درونش بود: دندانِ مصنوعی‌اش، یک‌لنگه از گوشواره‌هایش و یک گردنبند. خب، اگر من بخواهم رمانی درباره‌ی این تجربه‌ی واقعیِ زندگی‌ام و پیغام‌هایی که در آن مستتر است بنویسم ابتدا باید بتوانم از این سه شیء رمزگشایی کنم و با سه شیءای که در هنگامِ مرگ همسر او (پدر خانمم) سال‌ها پیش در مکانِ بستر او نیز دیده بودم ارتباطی بیابم: یک چراغِ گردسوز، یک کاسه‌ی چینیِ پُر از آب، و یک تکه سنگ که همگی را به‌جای آن رختخوابی که سال‌ها به علت سکته بر آن زمین‌گیر شده بود نهاده بودند. به خودم گفتم باید بتوانم بین این سه‌تا و آن سه‌تا شیء رابطه‌ای پیدا کنم، وگرنه نوشتن درباره‌شان در حد یک خاطره‌نویسی خواهد شد و حتا اگر جذاب هم بشود عمقی نخواهد داشت. [71]

2
آدم تأثیر را از کسی می‌گیرد که با او یک‌جورهایی خویشاوندیِ روحی داشته باشد. من یاد گرفته‌ام که قوم‌وخویش‌های خودم را در ادبیات پیدا کنم. [74] مثلاً همینگوی نویسنده‌ی توانایی است، ولی قوم‌وخویشِ من نیست زیرا او نمی‌تواند خیلی مرا شگفت‌زده کند و من هم نمی‌توانم از جنسِ آثارِ او بنویسم. آدم معمولاً بدون آن‌که بفهمد (ناخودآگاه) از نویسنده‌های دیگر تأثیر می‌گیرد. این زمانی است که یک نویسنده تو را پُر کرده باشد؛ امکان دارد متأثر از کسی شده باشی و مانند او بنویسی بدون آن‌که تصمیم گرفته باشی مانندش بنویسی. [75]

3
در ایران چیزی به‌نام جهت‌دادن به استعدادها وجود ندارد، به شانس بستگی دارد. [102] پیدا کردن کار وقتی‌که فقیر هستی، خیلی مهم است. اولین داستانی که نوشتم را کانونِ پرورشِ فکری خرید و اگر سانسور اجازه می‌داد و ادامه می‌یافت شاید الآن من یک نویسنده‌ی داستانِ کودک شده بودم. و اگر بعدش در تئاتر کار کردم به این سبب بود که اولین شغلِ درست و حسابی‌ای که برایم پیدا شد در زمینه‌ی تئاتر بود. و اگر مخالفت‌ها اجازه می‌داد و کار تئاترم ادامه می‌یافت نیز هیچ‌گاه رُمان‌نویس نمی‌شدم. [103]
شهریور 1400
Profile Image for Kamyab Ghanbari.
46 reviews125 followers
March 11, 2022
عاشق ا‌ون‌ قسمتی‌بودم‌ که درباره گلشیری گفت😂.
Profile Image for Moien Nayebi.
120 reviews4 followers
December 9, 2021
قاسمی شاید از معدود نویسندگان ما باشد که نوشتن را انقدر جدی گرفته، قید همه‌چیز را می‌زند (البته گاهی هم از زیرش در می‌رود و به قول خودش یکی دو سالی نمی‌تواند بنویسد) تا به نوشتن‌اش برسد.

مصاحبه‌ی خوبی بود در کل، عبدی با کارهای قاسمی آشنایی کامل داشت و سوالات به‌جایی هم پرسید.

«من به کسی احتیاج دارم که با خودم بشویم یک نفر و نصفی، که هم تنها نباشم و هم زیادی جا نگیرد.»
Profile Image for Ali.
64 reviews5 followers
October 5, 2021
دنیای ادبیات برای تن‌های آسوده طلب نیست. هر اثر هنری شاخص پشتش هزاران هزار زمان سخت و پشتکاری میطلبه و چه سخته نویسنده بودن در ایران.
Profile Image for Mahbobeh.
68 reviews
September 7, 2023
خواندن روایت زندگی کسانی که نقشی در هنر و‌فرهنگ این کشور داشته اند به نظرم جالب است و خالی از لطف نیست که بدانیم که چه بودیم و چه میتوانستیم باشیم اما چه شدیم . هرچند کتاب کوتاهی بود و به صورت فشرده زندگینامه رضای قاسمی را بیان کرده بود اما ارزش خواندن دارد .
Profile Image for Motahare.
10 reviews
June 10, 2022
یکی از هزاران جمله‌ای که به دلم نشست:
پشیمان هم نیستم البته. آدم وقتی که ایرانی است باید بپذیرد یک جاهایی فرمان دست خودش نیست.
Profile Image for Bahman.
6 reviews
November 2, 2021
جای مصاحبه‌کننده درخت می‌گذاشتند بهتر بود. چه خوب که رضا قاسمی حرف‌های خودش را زده.
Profile Image for Hosna.
366 reviews15 followers
January 16, 2022
محمد عبدی که نمی‌دانم کیست رضا قاسمی را در کنار صادق هدایت و بهرام صادقی گذاشته (اینکه نام گلشیری و شازده احتجاب را نیاورده نشان از نفرت او از سایه‌ی بلند گلشیری است). خب دستکم بنویس به نظر من، نه اینکه بگویی در ادبیات معاصر ایران. رمانهای قاسمی سطحی و دم دستی‌اند و حتی در اندازه‌ی نویسنده‌های متوسط پس از انقلاب هم نیست چه برسد به نوشته‌های همانند شهرنوش پارسی‌پور. این گفتگوی بلند تنها دستاویزی برای نمایش خودشیفتگی این دو تن است.
Profile Image for Sajad.
155 reviews7 followers
March 3, 2022
در ایران همه چیز شانسی است.
گفت و گو با رضا قاسمی که انگار قسمت هایی از آن را عبدی انتخاب کرده و به چاپ رسانده است.میتوانست بهتر باشد ولی همین نیز غنیمت است.می خواندم و دریغ و حسرت و بود حیف و حیف و حیف و این قطعه که هربار به ذهنم می آمد :گریه می آید مرا..
Profile Image for Razieh Yar.
24 reviews8 followers
March 30, 2022
گفتگوی خیلی جذابیه.
مخصوصا اگر رضا قاسمی نویسنده‌ ی محبوبت باشه :)

.
.
.

«من فکر میکنم همه حرف‌ هایی که آدمها میزنند، چیزی نیست جز برای پنهان کردن واقعیت». برای همین من برای کشف واقعیت به خیال خودم بیشتر تکیه میکنم.
Profile Image for Mahbod.
74 reviews
July 17, 2022
من به کسی احتیاج دارم که با خودم بشویم یک نفر و نصفی، که هم تنها نباشم و هم زیادی جا نگیرد!
Profile Image for Niloofar.
45 reviews29 followers
May 14, 2022
این یک خطر بود که من باید می‌پذیرفتم که درواقع رخت‌چرک‌هایم را هم به دیگران نشان بدهم. منتها این کار همیشه مستلزم این است که دیگری هم برای آدم حق حماقت قائل بشود. چون در کار هنری خیلی مهم است که آدم برای خودش حق حماقت قائل بشود.
Displaying 1 - 29 of 29 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.