KamRun 's Reviews > روایت یک غم
روایت یک غم
by
by
لینک دانلود نسخه الکترونیک کتاب
درباره نویسنده
عموما سی اس لوئیس را در ایران بواسطه مجموعه نارنیا بهعنوان یک فانتزینویس میشناسند، این درحالیست که لوئیس در حوزه الهیات و مذهب هم چهره ای شناخته شده و جهانی محسوب میشود. لوئیس تا پایان عمر خود بیش از 50 اثر از خود به جای گذاشت که برخی شهرت جهانی پیدا کردند. او تا دهه سوم عمر خود یک خدانابور بود اما پس از کشاکش درونی بسیار به وجود خدا باور پیدا کرد و سال ها بعد تبدیل به بزرگترین آپولوژیست (مدافعه گر) ایمان مسیحی در قرن بیستم شد. لوئیس در زندگی نامه خودنوشتش در این ارتباط چنین می گوید: در سال 1929 سوار بر اتوبوس به عنوان شخصی ملحد از آکسفورد خارج شدم و در وقت پیاده شدن دیگر یک خداباور بودم. لوئیس و تالکین دوستان صمیمی یکدیگر بودند و بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران خلق اثر ارباب حلقه ها را حاصل این دوستی می دانند و در این ارتباط می گویند: اگر سی اس لوئیس با علاقه مندی در پی خواندن پایان این حماسه نبود،امروز ما از چنین اثری محروم می ماندیم
مدتی بعد مباحثاتی طولانی میان وی و تالکین پیرامون الوهیت مسیح درگرفت. لوئیس در نوزدهم سپتامبر 1931 در یک مهمانی شام با انکار الوهیت مسیح، از دوست خود تالکین پرسید چگونه ممکن است زندگی و مرگ فردی که دو هزار سال پیش می زیست ،امروز در جایی که هستیم ما را مدد کند،غیر از اینکه یک نمونه و راهنمای اخلاقی برای ما باشد؟
دو نویسنده تا ساعت 4 صبح با یکدگیر و گفتگو کردند و لوئیس 9 روز بعد رسما خود را مسیحی نامید و پذیرفت که "عیسی مسیح پسر خداست" . وی در نامه ای به یکی از دوستانش چنین نوشت که گفتگوی وی و تالکین تاثیر به سزایی در باور و ایمانش داشته است. پس از آن لوئیس با انکار عقیده پیشین خود - معلم اخلاق خواندن مسیح - چنین گفت :
آثاری که لوئیس دست به خلق آن زد سرشار از معانی و معارف پنهان و نمادهای ایمان مسیحی بودند. علاوه بر ادبیات داستانی،وی در ارتباط با ایمان مسیحی نیز آثار بسیاری را به نگارش در آورده که معرف ترین آنها، کتاب مسیحیت ناب است.
در ارتباط با کتاب
لوئیس پدر و مادر خود را به علت بیماری سرطان از دست داد. مرگ مادر ضربه روحی سختی به او وارد ساخت. سال ها پس از آن لوئیس با زنی آشنا شد که وی نیز دچار سرطان بود. رابطه دوستانه میان لوئیس و جوی تبدیل به عشقی شور انگیز میان دو مسیحی متعهد شد. مرگ جوی در آینده ای نزدیک نزد پزشکان امری قطعی بود، با این حال جوی و لوئیس با یکدگیر ازدواج کردند و وضعیت عمومی جوی نیز دچار بهبود نسبی شد. پس از چند سال زندگی مشترک و مبارزه طاقت فرسا با بیماری سرطان، جوی در حالی که لوئیس بر بالین وی بود از دنیا رفت. مرگ جوی تجربه ای به شدت تلخ برای لوئیس بود. پس از آن لوئیس دچار غمی جانکاه شد و مدت مدیدی را به همین شیوه گذرانید. در این مدت راستی ایمان و باور وی در ارتباط با نیکو بودن خدا و همینطور احساساتش نسبت به جوی به لرزه درآمد و دچار سوءظنی عمیق نسبت به خویش شد. در این زمان لوئیس افکار خود را در چهار دفترچه یادداشت به مثابه دفاعی دربرابر ویرانی و فروپاشی کامل خویش به نگارش در آورد. در این نوشتهها، دو واقعه زندگی مسیح، که پر از تلخی و تنهایی و درد هستند نقش محوری دارند: واقعه باغ جتسیمانی و واقعه تصلیب
دفتر اول با آشفتگی روحی و احساسی تمام در ارتباط با بیماری و مرگ جوی، زندگی پس از مرگ، نقش خدا و باور شخصی خود به آن نوشته شده است. دفتر دوم پس از مرور دفتر اول با خاطری آرام اما سوگوار پیرامون موضوعاتی چون درد و پایان یافتن آن با مرگ، بازنگری خاطراتش با جوی و شک به باور خویش نوشته شده است. پرداختن به این موضوعات از بعد فلسفی در دفتر سوم ادامه می یابد. در دفتر چهارم لوئیس از واقعه ای روحانی صحبت می کند که وی را دچار روشن شدگی و نوعی حکمت نموده و سپس به بیان افکار منسجم و نهایی خود در ارتباط با واقعه مرگ جوی می پردازد.در دفتر اول لوئیس به غیبت خدا در زمان رنج و اندوه اینچنین اشاره می کند: حال در این گیر و دار خدا کجاست؟ وقتی درمانده و نیازمند و وامانده به درگاه خدا می رویم، چه دستگیرمان می شود؟ هیچ! دری بسته! چیزی نیست جز سکوت و هرچه بیشتر بمانیم سکوت سنگین تر می شود. در فصل چهارم لوئیس خود پاسخ این سوال را می دهد: وقتی این سوالات را از خدا می پرسم،جوابی نمی گیرم.اما این نوع خاصی از "جواب نگرفتن" است. مثل دری بسته نیست. بلکه خیره شدنی ساکت،دلسوزانه و توام با مهربانی است.چنانکه گویی سر خود را نه به نشانه مخالفت بلکه به نشانه علامت سوال تکان می دهد و می گوید آرام باش فرزند، تو نمی دانی
از هر چشم اندازی که به مرگ بنگریم، بدین معنی است که تمام تجربیات به پایان رسیده اند و مربوط به قلمرو گذشته اند و گذشته،گذشته است. معنی زمان نیز همین است،زمان عنوانی دیگر است برای مرگ و بهشت نیز...بهشت نیز وضعیتی است که تمام چیزهای پیشین درگذشته اند
درباره نویسنده
عموما سی اس لوئیس را در ایران بواسطه مجموعه نارنیا بهعنوان یک فانتزینویس میشناسند، این درحالیست که لوئیس در حوزه الهیات و مذهب هم چهره ای شناخته شده و جهانی محسوب میشود. لوئیس تا پایان عمر خود بیش از 50 اثر از خود به جای گذاشت که برخی شهرت جهانی پیدا کردند. او تا دهه سوم عمر خود یک خدانابور بود اما پس از کشاکش درونی بسیار به وجود خدا باور پیدا کرد و سال ها بعد تبدیل به بزرگترین آپولوژیست (مدافعه گر) ایمان مسیحی در قرن بیستم شد. لوئیس در زندگی نامه خودنوشتش در این ارتباط چنین می گوید: در سال 1929 سوار بر اتوبوس به عنوان شخصی ملحد از آکسفورد خارج شدم و در وقت پیاده شدن دیگر یک خداباور بودم. لوئیس و تالکین دوستان صمیمی یکدیگر بودند و بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران خلق اثر ارباب حلقه ها را حاصل این دوستی می دانند و در این ارتباط می گویند: اگر سی اس لوئیس با علاقه مندی در پی خواندن پایان این حماسه نبود،امروز ما از چنین اثری محروم می ماندیم
مدتی بعد مباحثاتی طولانی میان وی و تالکین پیرامون الوهیت مسیح درگرفت. لوئیس در نوزدهم سپتامبر 1931 در یک مهمانی شام با انکار الوهیت مسیح، از دوست خود تالکین پرسید چگونه ممکن است زندگی و مرگ فردی که دو هزار سال پیش می زیست ،امروز در جایی که هستیم ما را مدد کند،غیر از اینکه یک نمونه و راهنمای اخلاقی برای ما باشد؟
دو نویسنده تا ساعت 4 صبح با یکدگیر و گفتگو کردند و لوئیس 9 روز بعد رسما خود را مسیحی نامید و پذیرفت که "عیسی مسیح پسر خداست" . وی در نامه ای به یکی از دوستانش چنین نوشت که گفتگوی وی و تالکین تاثیر به سزایی در باور و ایمانش داشته است. پس از آن لوئیس با انکار عقیده پیشین خود - معلم اخلاق خواندن مسیح - چنین گفت :
کسی که صرفا انسان باشد و چیزهایی را بگوید که عیسی گفت، نمی تواند معلم بزرگ اخلاق باشد. یا باید دیوانه و مجنون باشد - مثل کسی که عقلش پاره سنگ برداشته - و یا شیطانی که از جهنم سربرآورده است. ما باید دست به انتخاب بزنیم. یا این مرد پسر خداست و یا دیوانه و مجنون. می توانیم او را ابله بخوانیم و بگوییم دهانش را ببندد، می توانیم بر او آب دهان اندازیم و او را همچون مجرمی پلید به قتل برسانیم و یا می توانیم بر پاهایش افتاده و او را سرور و خداوند بخوانیم. اما به هیج عنوان با بنده نوازی پوج و بی معنا او را استاد بزرگ اخلاق نخوانیم. او به هیج کس چنین اجازه ای نداد و حتی جان خود را در بر سر این نهاد
آثاری که لوئیس دست به خلق آن زد سرشار از معانی و معارف پنهان و نمادهای ایمان مسیحی بودند. علاوه بر ادبیات داستانی،وی در ارتباط با ایمان مسیحی نیز آثار بسیاری را به نگارش در آورده که معرف ترین آنها، کتاب مسیحیت ناب است.
در ارتباط با کتاب
لوئیس پدر و مادر خود را به علت بیماری سرطان از دست داد. مرگ مادر ضربه روحی سختی به او وارد ساخت. سال ها پس از آن لوئیس با زنی آشنا شد که وی نیز دچار سرطان بود. رابطه دوستانه میان لوئیس و جوی تبدیل به عشقی شور انگیز میان دو مسیحی متعهد شد. مرگ جوی در آینده ای نزدیک نزد پزشکان امری قطعی بود، با این حال جوی و لوئیس با یکدگیر ازدواج کردند و وضعیت عمومی جوی نیز دچار بهبود نسبی شد. پس از چند سال زندگی مشترک و مبارزه طاقت فرسا با بیماری سرطان، جوی در حالی که لوئیس بر بالین وی بود از دنیا رفت. مرگ جوی تجربه ای به شدت تلخ برای لوئیس بود. پس از آن لوئیس دچار غمی جانکاه شد و مدت مدیدی را به همین شیوه گذرانید. در این مدت راستی ایمان و باور وی در ارتباط با نیکو بودن خدا و همینطور احساساتش نسبت به جوی به لرزه درآمد و دچار سوءظنی عمیق نسبت به خویش شد. در این زمان لوئیس افکار خود را در چهار دفترچه یادداشت به مثابه دفاعی دربرابر ویرانی و فروپاشی کامل خویش به نگارش در آورد. در این نوشتهها، دو واقعه زندگی مسیح، که پر از تلخی و تنهایی و درد هستند نقش محوری دارند: واقعه باغ جتسیمانی و واقعه تصلیب
دفتر اول با آشفتگی روحی و احساسی تمام در ارتباط با بیماری و مرگ جوی، زندگی پس از مرگ، نقش خدا و باور شخصی خود به آن نوشته شده است. دفتر دوم پس از مرور دفتر اول با خاطری آرام اما سوگوار پیرامون موضوعاتی چون درد و پایان یافتن آن با مرگ، بازنگری خاطراتش با جوی و شک به باور خویش نوشته شده است. پرداختن به این موضوعات از بعد فلسفی در دفتر سوم ادامه می یابد. در دفتر چهارم لوئیس از واقعه ای روحانی صحبت می کند که وی را دچار روشن شدگی و نوعی حکمت نموده و سپس به بیان افکار منسجم و نهایی خود در ارتباط با واقعه مرگ جوی می پردازد.در دفتر اول لوئیس به غیبت خدا در زمان رنج و اندوه اینچنین اشاره می کند: حال در این گیر و دار خدا کجاست؟ وقتی درمانده و نیازمند و وامانده به درگاه خدا می رویم، چه دستگیرمان می شود؟ هیچ! دری بسته! چیزی نیست جز سکوت و هرچه بیشتر بمانیم سکوت سنگین تر می شود. در فصل چهارم لوئیس خود پاسخ این سوال را می دهد: وقتی این سوالات را از خدا می پرسم،جوابی نمی گیرم.اما این نوع خاصی از "جواب نگرفتن" است. مثل دری بسته نیست. بلکه خیره شدنی ساکت،دلسوزانه و توام با مهربانی است.چنانکه گویی سر خود را نه به نشانه مخالفت بلکه به نشانه علامت سوال تکان می دهد و می گوید آرام باش فرزند، تو نمی دانی
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
روایت یک غم.
Sign In »
Reading Progress
April 5, 2015
– Shelved
(Other Paperback Edition)
April 5, 2015
– Shelved as:
to-read
(Other Paperback Edition)
May 25, 2015
–
Started Reading
May 25, 2015
– Shelved
May 31, 2015
–
Finished Reading
Comments Showing 1-18 of 18 (18 new)
date
newest »
message 1:
by
Nadi
(new)
-
added it
May 31, 2015 06:41AM
کتاب مناسبیه که خیلی به مدل تو میخوره...:)
reply
|
flag
قربانت. نسخه چاپی کتاب موجود نیست (کتاب چاپ داخل نیست). اگر کسی از دوستان لینک دانلود خواست بگه لینک دانلود رو اضافه کنم اینجا
Mahdi wrote: ": ) ظاهرا باید خوند
ممنون که همیشه کامل و جامع نوشتن میکنین"
فارغ از موضوع کتاب، خوندن یه کتاب غیرداستانی از خالق دنیای نارنیا جذاب بنظر میرسه
ممنون که همیشه کامل و جامع نوشتن میکنین"
فارغ از موضوع کتاب، خوندن یه کتاب غیرداستانی از خالق دنیای نارنیا جذاب بنظر میرسه